سفارش تبلیغ
صبا ویژن



























گیتار زندگی

 کسی را که دوست داری، تو را دوست نمی دارد. کسی که تو را دوست

 دارد ،تو دوستش نمی داری اما کسی که تو دوستش داری و او هم تو را

دوست دارد به رسم و آئین هرگز به هم نمی رسند و این رنج است .

و این تمام زندگیست

                                                                        (دکتر شریعتی )


نوشته شده در سه شنبه 90/6/1ساعت 1:8 عصر توسط معصومه نظرات ( ) |

غبار آمدنت را از دور می بینم...

 ز شوق آمدنت تکسوار می خندم

تمام هفته به امید جمعه می گریم

تمام جمعه به امید یار می خندم

غروب می شود و باز هم نمی آیی

به اشک های خودم تعنه وار می خندم

- اگر بناست دمی بی تو بگذر عمرم ..

خودم به این همه شعر و شعار می خندم ..

منم همان که سروده است شعر بالا را !

منم همان که به حالی نزار می خندم ..

منم همان که نگاه تو شاعرش کرده

منم همان که به لیل و نهار می خندم

تویی همان که مرا مست دیدنت کردی

منم همان که همیشه خمار می خندم ..

همیشه جمعه پر از شعر می شود طبعم

همیشه جمعه پر از انتظار می خندم

به شوق دیدنت ای صبح روشن فردا

چه بی قرار بر این شام تار می خندم


نوشته شده در سه شنبه 90/6/1ساعت 1:5 عصر توسط معصومه نظرات ( ) |

سلام ای خدای مهر و عطوفت و امید

ای اولین و آخرین معشوقم، امیدم، تکیه‌گاهم

خدای همه انسانها، فقیر و غنی، گنهکار و بی‌گناه، زشت و زیبا، خوب و بد، سفید و سیاه...

گفتند ضیافتی برپا کرده‌ای از کرم و فضل پروردگاریت،

خوان نعمتی گسترانده‌ای از جلال و جبروتت...

درهای رحمتت را گشوده‌ای به‌روی تمام بندگانت و چشم انتظار حضور آنانی...

گفتند برای ضیافت تو نه دعوت‌نامه‌ای نیاز است و نه مجوزی،

درهای خانه‌ات باز است به روی هرکه مشتاق توست

و تو مشتاق‌تر از همه چشم‌انتظار بندگانت هستی که از رحمتت لبریزشان کنی

اما من روسیاه اجازه می‌خواهم با این لباس سیاه گناه

می‌خواهم بیایم به مهمانی‌ات و آنقدر بمانم که روح خسته‌ام آرام شود

که دل پر دردم آرامش گیرد، که وجود غمدیده‌ام به یاد تو خرسند گردد.

می‌دانم که مهمان روسیاهت را نخواهی راند.

پس می‌مانم تا از فضل تو سیراب گردم، از عشقت لبریزم و از حضورت لبریزتر گردم

پس پذیرا باش دل بیتاب مرا ای رحمان رحیم.


نوشته شده در سه شنبه 90/6/1ساعت 1:0 عصر توسط معصومه نظرات ( ) |

زندگی زیباست ، اگر روح آزاد عشق و محبت اسیر زندان فراموشی دل نگردد و

 

 خزان یأس گلبوته های امید بهار جان

 

 را در وسعت انتظار زرد خویش ، مدفون نسازد.


نوشته شده در سه شنبه 90/6/1ساعت 12:56 عصر توسط معصومه نظرات ( ) |

به یقین ، فلسفه خلقت دنیا عشق است

انچه نقش است در این گنبد مینا ، عشق است

اهرمن ، سیب ، هوس ، وسوسه ، غفلت ... بس کن

علت معجزه ادم و حوا ، عشق است

بیدلی گفت به من حضرت دل ایینه ست

انچه نقش است در این اینه ، تنها عشق است

در شب قدر که برتر ز هزاران ماه است

حاجت اینه از حضرت یکتا ، عشق است

انچه لبخند نشانده است به لبها ، مهر است

انچه امید نهاده ست به دلها ، عشق است

شکل یک راز قشنگ است ، تماشا دارد

گل صد جلوه صحرای معما ، عشق است

« از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر »

بهترین زمزمه در گوش دل ما ، عشق است

هر چه حسن است ، تعلق به جمالش دارد

انچه دل می برد از عقل ، به مولا عشق است

قصه  مولوی  و شمس اگر شیرین است

علت انست که معشوقه انها ، عشق است

راز شوریدگی فائز و باباطاهر

علت  بیدلی  حافظ  و نیما ، عشق است

نفس عشق شفا بخش دل مجنون است

تسلیت گوی دل خسته لیلا ، عشق است

روح  فرهاد ، گرفتار تب  شیرین است

علت سوختن  وامق  و عذرا ، عشق است

به گل سرخ قسم یوسف دل معصوم است

ای ندامت نفسان ، درد  زلیخا عشق است

باز هم حادثه سیب که می افتد سرخ

جای شک نیست که تقدیر دل ما ، عشق است. . .


نوشته شده در دوشنبه 90/5/31ساعت 10:24 عصر توسط معصومه نظرات ( ) |

خداوندا....

دوستانی دارم که در اعماق قلبم جای دارند....

انان شایسته محبتند و یادشان  مایه ارامش....

پس به انان محبت کن و ارامش ببخش....دوست داشتن


نوشته شده در دوشنبه 90/5/31ساعت 10:23 عصر توسط معصومه نظرات ( ) |

گفت روزی به من خدای بزرگ
نشدی از جهان من خشنود 
این همه لطف و نعمتی که مراست
چهره‌ات را به خنده‌ای نگشود 
این هوا، این شکوفه، این خورشید
عشق، این گوهر جهان وجود 
این بشر، این ستاره، این آهو
این شب و ماه و آسمان کبود 
این همه دیدی و نیاوردی
همچو شیطان، سری به سجده فرود 
در همه عمر جز ملامت من
گوش من از تو صحبتی نشنود 
وین زمان هم در آستانه مرگ
بی‌شکایت نمی‌کنی بدرود
گفتم: آری درست فرمودی
که درست است هرچه حق فرمود 
خوش سرایی‌ست این جهان، لیکن
جان آزادگان در آن فرسود 
جای این‌ها که بر شمردی، کاش
در جهان ذره‌ای عدالت بود

نوشته شده در دوشنبه 90/5/31ساعت 10:2 عصر توسط معصومه نظرات ( ) |

الهی، اگر بهشت شیرین است بهشت آفرین شیرینتر است.
الهی، همه گویند خدا کو، من گویم جز خدا کو.

الهی، آن خواهم که هیچ نخواهم.
الهی، همه از تو دوا خواهند، من از تو درد.
الهی، ما را یارای دین خورشید نیست؛ دم از دیدار خورشی آفرین چون زنیم؟
الهی، همه گویند بده، من گویم بگیر.
الهی، همه سر آسوده خواهند و من دل آسوده.
الهی، اگر چه درویشم، ولی داراتر از من کیست که تو دارایی منی.
الهی، وای برمن اگر دانشم رهزنم شود.
الهی، انگشتری سلیمانی ام دادی، انگشت سلیمانی ام ده!
الهی، اگر ستارالعیوب نبودی، ما از رسوایی چه میکردیم.
الهی، اثر و صنع توام، چگونه به خود نبالم.
الهی، خنک آن کس که وقف تو شد.
الهی، پیشانی بر خاک نهادن آسان است دل از خاک برداشتن دشوار است.
الهی، آن که تو را دوست دارد چگونه با خلقت مهربان نیست.
الهی، من واحد بی شریکم چگونه تو را شریک باشد.
الهی، چه رسواییی از این بیشتر که گدا از گدایان گدایی کند.
الهی، همه از مردن می ترسند، و من از زیستن، که این کاشتن است و آن درویدن.
الهی، بدان بر ما حق بسیار دارند تا چه رسد به خوبان.
الهی، استغفار خواستن غفران توست، با خاطره گناه چه کنیم؟
الهی، آن که در نماز جواب سلام را نمی شنود، هنوز نمازگزار نشده. ما را با نمازگزاران بدار!
الهی، نمی گویم که از دوستانم، ولی شکر که از دشمنان نیستم.
الهی، ما هر چه کنیم کم است و تو هر چه دهی بسیار.
الهی، از گناه این و آن رنج میبرم که از چون تویی روی گردانیدند.
الهی، از دردم خرسندم که درمانش تویی.
الهی، اگر من مال می یافتم و حال نمی یافتم، از حسرت چه می کردم.
الهی، اعیانتر از من کیست که با تو همنشینم.
الهی، تو که یوسف آفرینی من از زلیخا کمتر باشم، و تو که لیلی آفرینی من مجنون تو نباشم؟!
الهی، شنیدم که فرمودی: چه کنم با مشتی خاک، مگر بیامرزم.
الهی، اگر من بنده نیستم تو که مولای من هستی.


نوشته شده در دوشنبه 90/5/31ساعت 10:1 عصر توسط معصومه نظرات ( ) |

مرا کم دوست داشته باش اما همیشه دوست داشته باش!...
این وزن آواز من است
عشقی که گرم و شدید است
زود می سوزد و خاموش می شود
من سرمای تو را نمی خواهم
و نه ضعف یا گستاخی ات را
عشقی که دیر بپاید، شتابی ندارد
گویی که برای همه عمر، وقت دارد
مرا کم دوست داشته باش اما همیشه دوست داشته باش
این وزن آواز من است
اگر مرا بسیار دوست بداری
شاید حس تو صادقانه نباشد
کمتر دوستم بدار
تا عشقت ناگهان به پایان نرسد
من به کم هم قانعم
و اگر عشق تو اندک، اما صادقانه باشد
من راضی ام
دوستی پایدار از هر چیزی بالاتر است
مرا کم دوست داشته باش اما همیشه دوست داشته باش
این وزن آواز من است
بگو تا زمانی که زنده ای، دوستم داری!
و من تمام عشق خود را به تو پیشکش می کنم
تا زمانی که زندگی باقی است
هرگز تو را فریب نمی دهم، چه اکنون وچه بعد ازمرگ
همیشه با تو صادق خواهم ماند
و امروز در بهار جوانی ام
عشقم به تو اطمینان می بخشد
مرا کم دوست داشته باش اما همیشه دوست داشته باش
این وزن آواز من است
عشق پایدار، لطیف و ملایم است
و در طول عمر، ثابت قدم
با تلاش صادقانه
چنین عشقی به من هدیه کن
و من با جان خود
از آن نگهداری خواهم کرد
در خشکی یا دریا
در هرجا ودر آب وهوا
عشق پایدار، ثابت وهمیشگی است
مرا کم دوست داشته باش اما همیشه دوست داشته باش
این وزن آواز من است، همان گونه که وزن زندگی است


نوشته شده در دوشنبه 90/5/31ساعت 10:0 عصر توسط معصومه نظرات ( ) |

تجربه مثل شونه اس که زمونه وقتی بهت میده که کچل شدی

گل رز برای کسی خار داره که میخواد اونو بچینه

حکمت وزیدن باد رقصاندن برگ ها نیست امتحان ریشه هاست

از جنگ بدتر هم هست کسی که چیزی ندارد تا برایش بجنگد

آنگاه که ضربه های تیشه زندگی را بر ریشه ی آرزوهایت حس میکنی به خاظر بیاور که زیبایی شهاب ها

 به شکسته شدن قلب ستاره هاست

و همه میدانیم که ریه های خوشبختی پر از اکسیژن مرگ است

تلخ ترین خاطره ی فرهاد شیرین بود

نانوا هم جوش شیرین میزند بیچاره فرهاد

به کسی عشق بورز که لایق عشقت باشد نه تشنه ی عشق چون تشنه یه روزی سیراب میشه

در سقوط افراد در چاه عشق قانون جاذبه تقصیری ندارد

مهم نیست که قطره باشی با اقیانوس مهم این است که آسمان در تو منعکس شود

و در پایان

کاش مردم دانه های دلشان پیدا بود


نوشته شده در دوشنبه 90/5/31ساعت 4:4 عصر توسط معصومه نظرات ( ) |

<   <<   6   7   8   9      >

Design By : Pichak